تبیان، دستیار زندگی
اشاره:از تاریخ هشت سال دفاع مقدس ، بسیار گفته و شنیده ایم،اما بسیار اندک به آنچه مطلوب واقعه است، رسیده ایم، به نحوی که می توان گفت که چیزی درباره ی ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فواید جنگ 8 ساله ایران و عراق(1)

دفاع مقدس

اشاره: از تاریخ هشت سال دفاع مقدس، بسیار گفته و شنیده ایم؛ اما بسیار اندک به آن چه مطلوب واقعه است، رسیده ایم؛ به نحوی که می توان گفت که چیزی درباره ی هشت سال دفاع مقدس نگفته ایم.

هشت سال دفاع مقدس، هشت ها بعد و روزنه برای دیدن و نگریستن دارد. این تاریخ، تنها یک تاریخ جنگ نیست و گاهی چنان است که از تعریف جنگ، فاصله ای باور نکردنی می گیرد و در هیچ یک از قالب های مربوط به جنگ، در نمی گنجد؛ به عبارتی، بعد «جنگ بودن» این تاریخ، بعد کمترینی است.

بازخوانی دفاع مقدس، هربار سخن تازه ای با مخاطب دارد بارها درباره ی آثار این تاریخ با شکوه نوشتیم، اما باز حس می کنیم که باید دوباره بگوییم. انگار با بازخوانی آثار این رویداد، حس غریبی به ما دست می دهد که منجر به امید به فردا می شود. چه چیزی بهتر از این؟

راستی! اگر هشت سال دفاع مقدس نبود و ما در کوران آن آبدیده نمی شدیم و موفقیت های بزرگی مانند فتح خرمشهر را به دست نمی آوریدم، امروز برای نسل سوم و چهارم چه برای گفتن داشتیم؟ کجا می توانستیم ماهیت انقلاب و ارزش های ذاتی اسلام را برای آنها به نمایش بگذاریم؟ آیا دستمان خالی نبود؟ آیا دفاع مقدس اعجازی از حکمت الهی نبود؟

بررسی آثار و نتایج هشت سال دفاع مقدس، برای همه ی نسل ها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. بی شک، شناخت کشور جدیدی به نام «جمهوری اسلامی ایران» بی شناخت هشت سال دفاع مقدس آن و آثار و نتایج آن نبرد بزرگ، غیر ممکن خواهد بود.

8 سال جنگ تحمیلی خسارات فراوانی برای جامعه ایران به بار آورد. این جنگ ناخواسته بهترین سال ها و فرصت های خدمت رسانی، سازندگی و آبادانی کشور را از بین برد و بیش از یک هزار میلیارد دلار خسارت به کشور وارد کرد. دامنه تجاوز در اثر بمباران و موشک باران رژیم حتی پایتخت را نیز مصون نگذاشت و در زمستان 66، تهران را تقریباً خالی از سکنه کرد. این تجاوز به 16 استان و 87 شهر و تعداد بی شماری روستا نیز کشیده شد. بیش از سیصد هزار نفر از بهترین فرزندان و جوانان این مرز و بوم در این جنگ به شهادت رسیدند؛ اما جنگ هر چه بود آثار و برکاتی نیز در پی داشت. ملتی چون ایران با رهبری فرزانه چون حضرت امام خمینی(ره) در سایه اسلام و انقلاب اسلامی توانست حتی از جنگ نیز دستاوردهایی کسب کند که برخی از آنها به شرح زیر است:

ایجاد گفتمان جدید در ایران

جنگ موجب شکل گیری و گسترش گفتمان جدیدی در ایران شد که یک تحول عمیق اجتماعی محسوب می گردد. مهم ترین نمادهای این گفتمان عبارتند از:

1- بهره گیری فوق العاده از سمبل های خاص شیعی

مثل کربلا و امام حسین(ع) و وجه حماسی این گفتمان که با اقتضائات جنگ سازگار بود.

تا پیش از این، عاشورا در فرهنگ مردمی ما زنده و پویا بود؛ ولی معنای آن تا حد یک مراسم پیشتر نمی رفت. شاید اندک مردمی بودند که می توانستند به نحوی به شناخت مناسبی از ماجرای عاشورا دست یابند. مهم ترین دلیل این بود که اغلب مردم برای عاشورا، جز تصورات و اشعاری که بود، چیز دیگر در برابر خود نمی دیدند که بتوانند درک قوی تری از عاشورا داشته باشند. آنها فرصتی نداشتند که خود را جای یاران امامشان قرار دهند. فرصتی نداشتند تا ندای امامشان را لبیک بگویند. همه مدعی بودند و «مرد را از نامرد نمی شد تشخیص داد» تا این که جنگ شد.

شیپور جنگ که نواخته شد، هر چند صدای ناخوشایندش باعث جراحات و خرابی ها شد، اما سوی زیبایش آن بود که «عاشورا برای مردم بارها تکرار شد».

فرصتی پیش آمد تا مردمی که سال ها بای امامشان(ع) بر سینه و سر زده بودند و کاری از دستشان بیش از این برنمی آمد، امکان انتقام کشی از دشمنان امام(ع) را به دست آورند. و فرصت یابند از مملکت امام(ع) دفاع کنند.

این بود که هم نمادها معنا دارتر شدند و هم شعارها غنی تر. همه گویی به درک مشترکی از کربلا رسیده بودند و اشتراک معنی آنها را به اشتراک قلبی کشانده بود.

بسیار پیش می آمد که رزمندده ای روی سیم خاردار می خوابید و قبول می کرد تا تیغ های برنده ی سیم خاردار به بدنش فرو رود اما دیگر رزمندگان بتوانند با گذاشتن پا روی بدن او، بدون آسیب از سیم های خاردار بگذرند

2- گسترش ادبیات مذهبی

سیطره ادبیات غربی در دوران رژیم آلوده به گناه شاهی، چیزی نبود که به راحتی از زیر سایه ی شوم آن خارج شد. ادبیات شرک آلود و فاسد، چنان در میان اهل قلم و سیستم نشر و خواننده ی ما رسوخ کرده بود که برکندن آن سال ها عمر می خواست؛ اما دفاع مقدس این کار را در چند ماه انجام داد.

ادبیات مذهبی که سال ها به انزوا رانده شده بود و گویی ادبیاتی خاص و منحصر به چند طلبه و حوزوی بود، به یکباره به اوج شکوفایی رسید و میلیون ها ایرانی را در بر گرفت.

لحظه ی شهادت

4- گرایش به ایثار

گرایش شدید به فرهنگ جهاد و شهادت طلبی، ایثار و مقدم دانستن دیگری برخود و ترجیح منافع ملی بر منافع فردی

«ایثار و فداکاری» به عنوان یکی از مبنایی ترین ارزش های بشری و انسانی که مورد وثوق و خواست تمام انسان هاست و در جامعه ایرانی به دلیل ظلم شاهی و فضای کفرآلود حاکم تا حد زیادی محدود شده بود، به یکباره فوران کرد و به اوج خود رسید.

از خودگذشتگی تا حد ایثار جان، که بالاترین سطح از ایثار برای انسان است،به امری عادی و معمول تبدیل شده بود و در میان آحاد مردم، به ویژه رزمندگان اسلام تا حد بی سابقه ای گسترش پیدا کرده بود.

جالب است به یاد آوریم که بارها برای خنثی کردن یک نارنجک، رزمنده ای به سرعت خود را روی آن می انداخت و با تکه تکه شدن خود، مانع از برخورد ترکش های آن با دیگر همرزمانش می شد. یا بسیار پیش می آمد که رزمندده ای روی سیم خاردار می خوابید و قبول می کرد تا تیغ های برنده ی سیم خاردار به بدنش فرو رود اما دیگر رزمندگان بتوانند با گذاشتن پا روی بدن او، بدون آسیب از سیم های خاردار بگذرند. و بسیار پیش آمد که رزمندگان برای باز کردن میدان مین خود را روی مین ها می انداختند و با تکه تکه شدن، راه باز می کردند و...

ما که خود شاهد این ماجراها بوده ایم، از یادآوری دگرگون می شویم. اما شما چه؟ آی نسل سوم. نسل چهارم و آی آیندگان! شما چه؟ آیا باور می کنید؟!!

5- عمل به جای سخن

ما یکبار در دوران انقلاب به عمل گرایش پیدا کردیم، این گرایش برای پیروزی بر حکومت غربی شاه کافی بود، اما ادامه چه؟ تداوم راه، نیازهای دیگر را اقتضا می کرد که در ابعاد گوناگون محتاج به عمل ما بود. در تولید دانش تا به کارگیری آن و در امور سیاسی و به دست گرفتن ابتکار عمل در مقابل دشمنان، اجتماعی و بهسازی وضعیت رفتار فردی و جمعی و زدودن مظاهر غیرانقلابی، فرهنگی و نهادینه کردن فرهنگ اسلامی در میان مردم، ورزشی و کسب اعتبار و عناوین برای کشور و معرفی انقلاب اسلامی به این وسیله، اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی جهان در رابطه با انقلاب و صدور آن، و...

در این راستا، هشت سال دفاع مقدس فرصتی الهی بود که ما در همه ی زمینه ها مجبور به ورود شویم. اگر نبود اضطرار دفاع مقدس و نیاز مبرم و حیاتی ما به دستیابی به برخی امکانات، امروز ایران چنین روزهای طلایی را در خواب هم نمی توانست ببیند.

ادامه دارد...

سرهنگ عباس قهرمانی